تامین پایدار انرژی برای زیربخشهای اقتصادی- اجتماعی و در تمام فصول سال همواره یکی از مهمترین وظایف دولتها بوده محسوب شده و شاید ابداع فناوریهای جدید و یا توسعه فناوریهای موجود یکی از مهمترین محرکهای گذار انرژی در طول تاریخ بوده است.
به عنوان مثال اختراع ماشین بخار موجب تغییر سیستم حمل و نقل دریائی، از کشتیهای بادبانی به کشتیهای بخاری در انگلیس در طی سالهای 1840 تا 1890 میلادی گردید، یا اختراع موتورهای احتراقی درونسوز موجب تغییر حمل و نقل زمینی از اسب به اتومبیل در آمریکا طی سالهای 1870 تا 1930 میلادی و یا اختراع موتور جت موجب تغییر سیستم حمل و نقل هوائی از هواپیماهای ملخی به هواپیماهای جت در آمریکا از سال 1930 تا سال 1970 میلادی گردیده که خود نمونه هایی از گذار فناوری سیستم حمل و نقل بعنوان بخشی از سیستم انرژی بودهاند. هدف از گذار انرژی در حقیقت افزایش رفاه و برآورده نمودن تقاضای انرژی کشور در تمام بخشهای اقتصادی و اجتماعی بر مبنای مفهوم توسعه پایدار میباشد.
زیرساختهای انرژی کشورهای مختلف بر مبنای ویژگیهای فنی و اقتصادی خود در طول تاریخ با برنامهریزی و یا به ناچار دستخوش گذار انرژی در سطوح مختلفی گردیدهاند. افزایش ضریب نفوذ فناوریهای خورشیدی و بادی و بطور کلی تجدیدپذیرها در سالیان اخیر بخصوص در کشورهای اروپایی یکی از مهمترین مثالها برای گذار انرژی در دنیا در حال حاضر میباشد که بیش از یک دهه است که بطور جدی در کشورهای توسعه یافته شروع شده و تا سال 2050 هم برنامههای گستردهای برای حضور آنها در زنجیره عرضه انرژی این کشورها و جایگزینی آنها با سیستمهای عرضه انرژی مبتنی بر سوختهای فسیلی ارائه شده است. انگیزه اصلی آنها از این گذار انرژی، امنیت تامین انرژی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای می باشد.
حال سؤال اساسی این است که در کشور ما وضعیت چگونه است؟ آیا با توجه به اینکه کشور ما دارای ذخائر عظیم هیدروکربوری بوده که فقط نیازمند سرمایهگذاری بیشتر و ورود فناوریهای پیشرفته برای استخراج و تولید نفت و گاز بیشتر میباشد تا ناترازیها کاهش یابد، ضرورتی به تغییر سیستم عرضه و تقاضای انرژی میباشد؟ بدیهی میباشد که این یک سئوال اساسی بوده و پاسخ به آن نیز ساده نبوده و میبایستی موضوع بطور دقیق و بر اساس همه ابعاد آن توسط صاحبنظران و پژوهشگران حوزه انرژی بررسی و راه حلهای مناسب ارائه گردد.
عوامل محیطی مؤثر بر گذار انرژی:
اصولا با توجه به درهم تنیدگی سیستم انرژی با بخشهای دیگر اقتصادی و اجتماعی و ابعاد گوناگون آن، این سیستم تنها یک زیرساخت فیزیکی ساده همانند زنجیره عرضه انرژی نبوده بلکه با بخشهای مختلف اقتصادی اجتماعی، قوانین و مقررات، سیاستگذاری، اقتصاد کلان، شرایط اقلیمی کشور، ارزشها و انرژی در ارتباط بوده و لذا مقصود از سیستم انرژی در ادبیات گذار انرژی یک رژیم فنی-اجتماعی بوده که در برگیرنده دو لایه فیزیکی و اجتماعی و ارتباط این دو لایه میباشد که باید همراه هم مورد توجه قرار گیرند.
اصولا رژیمهای فنی اجتماعی تمایلی به تغییر نداشته که سیستم انرژی نیز از این قاعده مستثنی نیست، چرا که تغییرات همراه با ناپایداری بوده و پیچیده میباشد. اما عوامل محیطی که خارج از سیستم بوده موجب تغییر در آن و حرکت بسوی سیستم پایدارتر میگردد. عوامل محیطی همانند جنگ، زلزله و بلایای طبیعی، تغییرات اقلیمی، امنیت انرژی، تحریمها و ... میتواند انگیزه لازم را برای این تغییرات فراهم سازد.
در کشور ما نیز وجود تحریمهای بینالمللی طولانی از یکطرف به دلیل کاهش سرمایهگذاری در صنایع راهبردی نفت و گاز و نیرو و محدودیت در فناوریهای پیشرفته، روند افزایش ظرفیت سمت عرضه را به شدت محدود کرده است و از طرف دیگر با توجه به شرایط اقتصادی کشور تقاضا برای انرژی ارزان کشور به شدت افزایش یافته است که این امر توازن عرضه و تقاضای انرژی را دچار اخلال جدی کرده است. بنابراین پرواضح است که می بایستی تغییرات اساسی نه تنها فقط در سیستم عرضه انرژی کشور، بلکه در کل سیستم انرژی کشور صورت پذیرد.
گذار انرژی:
موضوع گذار انرژی به سمت سیستم انرژی پایدار یک مبحث چند رشتهای بوده و از دیدگاههای مختلفی مورد بررسی گرفته است. بعنوان مثال در ادبیات موضوع از نقطه نظرهای تاریخی، علوم سیاسی، جامعه شناسی، علم و تکنولوژی، نوآوری و اقتصاد تکاملی به تئوری گذار انرژی توجه شده است. بطور کلی تاکنون چهار رویکرد اصلی بعنوان جمعبندی این دیدگاهها و تشریح گذار انرژی بکار رفته است که عبارتند از: رویکرد نوآوری سیستم، رویکرد سیستمهای پیچیده، رویکرد سیستمهای تکاملی و رویکرد دورنمای چند سطحی. این رویکردها گرچه در بعضی نکات دارای اشتراکاتی میباشند، اما هر کدام دارای المانها و فرآیندهای خاص خود میباشند. تاکنون توجه زیادی به رویکرد دورنمای چند سطحی شده است که در یادداشتهای بعدی بطور مفصل به آن پرداخته خواهد شد.
برای گذار انرژی تعاریف متعددی ارائه شده است، لیکن بطور خلاصه گذار انرژی عبارتست از تغییرات تدریجی و پیوسته مشخصات ساختاری سیستم انرژی. این تغییرات در مقیاس وسیع، بلند مدت و بگونه ای بوده که پایههای سیستم انرژی فعلی همانند دانش، قوانین و مقررات، نرمها و استاندادها، روشهای بهرهبرداری و ساختار آن بطور قابل توجهی تغییر مینمایند. در گذار انرژی بر اساس رویکرد دورنمای چند سطحی، تغییرات سیستم فنی-اجتماعی، بعنوان ستون فقرات تغییر سیستم انرژی محسوب گردیده و اصولاً چنین گذاری شامل موارد زیر میباشد:
- - تفکر طولانی مدت به عنوان چارچوبی برای تعیین سیاستهای کوتاه مدت (حداقل ۲۵ سال)
- - در نظر گرفتن بیش از یک حوزه و بازیگران مختلف در سطوح مختلف
- - تمرکز بر یادگیری و تمرکز بر فلسفه یادگیری خاص ( یادگیری از طریق عمل و عمل بر اساس یادگیری)
- - تلاش برای نوآوری سیستم در کنار بهبود سیستم
- - باز بودن گزینههای زیاد (زمین بازی وسیع)
همچنین مسیرهای گذار سیستم انرژی به سوی سیستم انرژی پایدارتر میتواند بر اساس شرایط اقلیمی، توانمندیهای فنی، اقتصادی و اجتماعی کاملا متفاوت باشند. بعنوان مثال در یک کشور ممکن است توسعه نیروگاههای بادی در کنار برقیسازی مسیر منتخب باشد و در کشور دیگری استفاده از بیوگاز در کنار گاز طبیعی مسیر بهینه میباشد یا در کشوری دیگری ارتقاء کارائی انرژی در زنجیره عرضه انرژی در کنار ظرفیت نه چندان بالایی از تجدیدپذیرها مسیر مناسب برای گذار انرژی بسوی سیستم انرژی پایدارتر تشخیص داده شود.
مسیرهای گذار انرژی بر اساس موارد مشخص شده توسط اهداف و چشم اندازهای یک کشور و یا منطقه، معاهدات بینالمللی، تحریمها، محدودیتهای منابع انرژی، کاهش انتشار گازهای گلخانهای و یا ارتقای صرفهجویی سالیانه انرژی، ارتقای پایداری سیستم انرژی کشور و ایجاد کسب و کارهای جدید مربوطه میتواند فرموله و مشخص گردد.
اقدامات و نحوه اجرای این تغییرات و مدیریت آن در یک بازه بلندمدت بسیار اساسی و حائز اهمیت میباشد. بدین منظور شاید بتوان از ظرفیتهای برنامههای توسعه اقتصادی اجتماعی کشور استفاده نمود و درطی چندین برنامه پنج ساله سیستم انرژی کشور را بسوی سیستم انرژی قابل اطمینانتر، کم ریسکتر از نظر فنی و اقتصادی، متناسب با اقلیمبندی کشور، با کارائی انرژی بالاتر و انتشار گازهای گلخانهای و آلاینده کمتر، با تابآوری بالاتر در مقابل تغییرات اقلیمی و حوادث طبیعی و همچنین منعطفتر در مقابل تغییرات تقاضا و اتصال تجدیدپذیرها سوق داد.
بنظر میرسد گذار سیستم انرژی در کشورمان با توجه به تحریمها، پروتکلهای زیستمحیطی بینالمللی و تعهدات مربوطه کشورها و همچنین تغییر تکنولوژی سیستمهای عرضه و تجهیزات مصرف کننده انرژی امری اجتناب ناپذیر و قطعی بوده و لذا انجام مطالعات گسترده، عمیق و دقیق با دانش جهانی و نگاه بومی با محوریت مراکز تحقیقاتی دستگاههای اجرائی مربوط به حوزه انرژی به منظور تعیین مسیرهای بهینه برای گذار انرژی سیستم انرژی کشورمان بسوی سیستم انرژی پایدارتر طی چند دهه آینده بسیار ضروری و حائز اهمیت میباشد.